تبلیغات
فرهنگ گویشی طالقان- الفبایی

شامل : مثل ها ، اصطلاحات و بیش از ۸۰۰۰ کلمه طالقانی در دسترس شماست.

 

زبان، اولين و برجسته‌ترين عنصر فرهنگ است. اصولاً موجوديت يک انسان و يک گروه از انسان‌ها به وجود زبان وابسته است. وقتي مجموعه‌اي انسان‌ها يک گروه را تشکيل مي‌دهند، براي برقراري ارتباط وساخت يک فرهنگ ِ مشترک، بايد از زبان استفاده کنند. هر اجتماعي که زباني پربارتر، مستحکم‌تر، زاياتر،ريشه دارتر با قدمت بيشتر داشته باشد از فرهنگ سالم‌تر و غني تري برخوردار خواهد بود.

زبان شناسان، زبان را فراتر از وسيله انتقال پيام يا افهام و تفهيم دانسته و آن را در پيوند بافرهنگ جوامع ارزيابي مي کنند و زبان را براي توسعه اجتماعات بشري مهم تلقي مي کنند. زبان قطع نظراز اين که انگليسي باشد يا روسي يا فارسي و يا پارسي دري يا پشتو و يا زبان مادري ، بخشي از فرهنگ است و بنابر اين حفظ زبان در حفظ تنوع فرهنگي جهان و در مقياس کوچکتر در منطقه و روستا نقش مهمي دارد. لذا امروزه زبان شناسي صرفاً يک حوزهء فني نيست، بلکه مستقيماً با فرهنگ و جامعه سر وکار دارد و بار عاطفي، معرفتي و شناخت هاي مستقيم حاملان يک فرهنگ را حمل مي کند.

يکي از اساسي‌ترين زيرساخت‌هاي يک فرهنگ، زبان ِ مکتوب است. زبان براي تقويت و حمايت ازفرهنگ يک جامعه بايد مکتوبيت داشته باشد. زبان ِ مکتوب هم زاياتر خواهد بود و هم از استحکام لازم دربرابر هجمه هاي ديگر فرهنگ‌هاي ناسازگار برخوردار است. لذا براي ماندگاري زبان بومي طالقانی بايد به نوعي آنها را مکتوب کرد. در معرفي لهجه ها ، کلمات ، اصطلاحات وگويش هاي محلي  براي زنده نگهداشتن زبانهاي مادري و محلي و حفظ و ارتقاء انجام آن را پيشنهاد مي نمايم. لذا زماني که زبان مکتوب شد يعني بتدريج بسياري از واژه‌ها، اصطلاحات، اسطوره‌ها و غيره ماندگار خواهد شد و نسل هاي بعدي نيزراحت تر و متقن تر از آنها حفاظت خواهند کرد. تاکنون در جهان ميليون ها زبان اصلي و فرعي و محلي وبومي وجود داشته اند که طي ساليان محو شده اند و اکنون آثاري از آنها وجود ندارد.

نکته بعدي اينکه، بي شک بدليل علاقه هموطنان مهاجر کرده از وطن به اصالت و هويت و زبان وفرهنگ بومي خود، زبان مکتوب که قابل دسترس همگان باشد، حتي در محل نباشند ، بسيار مورداستقبال قرار خواهد گرفت. وطالقان بدون مردمانش، بدون زبان زيبايش که با گويش‌هاي متفاوت در هر روستاها تکلم ميشود، تفرج گاهي است زيباالبته بدون هويت! " بايد عرض کنم بدون حضور تک تک بوميان که با توجه به شرايط و بدلايل مختلف مجبوربه ترک موقتي و حتي دائمي وطن شده اند نيز مي توان بدون حضور آنها نيز با شيوه هاي مدرن کنوني اين انسجام و گذشته ارزشمند را نه تنها حفظ کرد بلکه گستره آن را حتي گسترده تر کرد. البته اين امري دوسويه است . حضور هموطنان در ايام عيد، ايام محرم و برخي مناسبت هاي مذهبي و ملي ديگر فرصت بزرگي براي همين منظور است. بدليل همين عطش و عشق به وطن و علي رغم تغييرات زباد و شرايط زندگي حتي شاهد حضور گسترده تر آنان از قبل هستيم و با عشق به وطن خود در اين ايام رجوع ميکنند. علي رغم چندين سال حضور در شهرها، به محض ورود به محل ناخودآکاه با همنوع و هم وطن خود باگويش محلي و زبان مادري تکلم مي کنند و شايد برخي از آنها در اين خصوص اکراه داشته باشند و نميتوان و نبايد خرده هم گرفت ولي بي شک قلبا اين ارتباط و پيوند بطور طبيعي برقرار مي شود و نه تنهادوست دارند مخاطب با همان زبان مادري با آنها تکلم کند بلکه لذت هم مي برند و اين نشان از علاقه وگرايش به فرهنگ و زبان مادري و بومي است. لذا بايد به اين امر ارج نهيم. ضمن آنکه افراد دست اندر کار وتوانمند و علاقمند نظير سايت هاي مجازي در اين خصوص نيز بايد همت بيشتري کنند.

انکار زبان و فرهنگ بومي و يا بي توجهي به آن،جهان بيني، انديشه، ايدئولوژي، ادراک و زنجيره وسيعي از بايدها و نبايدها، به عبارت ديگر، تجاربي که از نسل هاي گذشته  به مردم بومي رسيده است مورد غفلت قرار مي گيرد.

و اما در مورد ارتباط اين دو مقوله با توسعه نيز بايد اضافه نمايم ، زبان چيزي است که توسط انسان بيان مي شود. انساني که از فرهنگ آن منطقه يا ناحيه برخاسته است و هنگامي که از توسعه سخن به ميان مي آيد، ناگزير انسان به عنوان يک موجود اجتماعي در مرکز اين توسعه قرار مي گيرد. انسان هاي بافرهنگ، توسعه پايدار هر نقطه اي را بسيار سهل مي نمايند. به همين دليل است که نيروي انساني کيفي بعنوان يکي از عناصر توسعه ملي هر کشور شناخته مي شود. لذا فرهنگ و زبان پويا مي توانند ازعناصر و زمينه هاي توسعه پايدار باشند. فرهنگ غني و قوي زمينه توسعه بيشتر و پايدار تر را فراهم مينمايد. همواره بايد از تنوع حتي تنوع فرهنگي و زباني استقبال کرد و آن را ارج نهاد.

 



:: موضوعات مرتبط: فرهنگ طالقان , ,
:: برچسب‌ها: فرهنگ گویشی طالقان- الفبایی ,
|
امتیاز مطلب : 10
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : چهار شنبه 25 تير 1392
آثار باستاني طالقان

آثار باستاني طالقان

ارژنگ قلعه در كوه ارژنگ يا ارچنك در جنوب روستاهاي ميناوند و باريكان ، قلعه منصور و قلعه كيقباد در شمال هرنج ، قلعه دختر در گته ده ، قلعه پراچان و قلعه فاليس ،امامزاده هارون در جوستان ، شاه محمد حنيفه در كركبود ،امامزاده زكريا در ميراش ،امامزاده ابراهيم در در تكيه ناوه و نيز امام زاده هاي روستاي هاي سيد آباد، اورازان، كش، كشته رود، كلاه رود، اسفاران، خچره، بقعه مير در وشته، و مقبر پيران در ديزان، مهران، گته ده و اوانك، بقاياي آسياب هاي آبي در برخي از روستاها و نيز آثار نهر بزرگ انتقال آب از طالقان به قزوين در امتداد قله هاي رشته كوه هاي جنوبي طالقان، بسيار ديدني است. اينك اجمالا مشخصات عمومي آثار باستاني طالقان آورده خواهد شدو سپسبه تدريج آثار باستاني مشروح تر بررسي خواهد شد.

جدول آثار باستاني طالقان:



قدمت

موقعیت جغرافیایی

نوع اثر

نام یا عنوان اثر

قاجاری

3200 متری جنوب غرب گردنه عسلک و در دامنه ارتفاعات یخچال و میش چال

سنگ نوشته (کتیبه)

سنگ نوشته قاجاری گردنه عسلک روستای گراب طالقان

قرون 4 و 5 هجری قمری

متصل به روستا و ضلع شمال آن

بنای ویرانه امامزاده

امامزاده اسماعیل و اسحاق(صالح) روستای گته ده طالقان

دوران تاریخی و اسلامی

200متری غرب روستای گته ده طالقان در ضلع شمالی جاده سراسری شرقی - غربی طالقان

قبرستان

قبرستان تاریخی روستای گته ده طالقان

دوران تاریخی و اسلامی

ارتفاعات جنوبی روستای گته ده و ضلع شمالی قلعه کهار

قلعه استقراری

قلعه دختر (دختر قلعه) روستای گته ده طالقان

اوایل دوره قاجار

ضلع شرقی روستای دهدر و مقابل مسجد جدیدالاحداث

حمام تاریخی

حمام تاریخی روستای دهدر طالقان

دوران تاریخی تا قرون 7 و 8 هجری

حد فاصل میان دوروستای دهدر و اسکان

قلعه استقراری

قلعه نوده یا قلعه کیان خاتون روستای دهدر طالقان

هزاره اول قبل از میلاد

1760 متری شمال شرق روستای دهدر

محوطه تاریخی

معصوم زاده پیر غلام و محوطهباستانی گندی آب روستای دهدر طالقان

قاجاری

حدفاصل میانروستاهای خچیره و گته ده

محوطه باستانی (قبرستان تاریخی )

محوطه باستانی لمبران طالقان

هزاره اول قبل از میلاد

مرکز و ضلع شمالی جاده مرکزی و شرقی - غربی روستای جوستان

امامزاده

تکیه قاجاری روستای جوستان طالقان

قرون 5 و 6 هجری قمری

در انتهای ضلع جنوب شرق روستای جوستان در شمال رودخانه شاهرود

امامزاده

امامزاده هارون روستای جوستان طالقان

هزاره اول قبل از میلاد

حدود 1 کیلومتری شمال شرق روستای جوستان و ضلع شرقی رودخانه شاهرود

محوطه باستانی

محوطه باستانی پوله چال روستای جوستان طالقان

قرون 9 و 10 هجری قمری

ضلع شمال شرق روستای مهران در محل قبرستان ده

بقعه تدفین

برج مقبره پیر جمشید روستای مهران طالقان

قرون 10و 11 هجری قمری

مرکزروستای دیزان و جنوب مسجد مرکز روستا

بقعه تدفین

برج مقبرهای (شیخ) حسین الهی روستای دیزان طالقان

هزاره اول و دوره تاریخی

ضلع جنوبی روستای ناریان

تپه باستانی

تپه باستانی قلاع کتی روستای ناریان طالقان

دوره اسماعیلیه و سلجوقیان

فاصله 10 کیلومتری غرب مسیر زمینی روستای پراچان و شرق امامزاده شاه محمد حنیفه

قلعه تاریخی

قلعه پراچان روستای پراچان طالقان

هزاره اول قبل از میلاد

فاصله 10 کیلومتری شهرک

محوطه باستانی

محوطه باستانی مرجان تپه طالقان

هزاره اول قبل از میلاد

فاصله 2/5 کیلومتری شمال شرق روستای نویز

قبرستان تاریخی

محوطه باستانی و قبرستان گبری روستای نویز طالقان

پیش از اسلام تا قرون 4 و 5 هجری قمری

در فاصله 2 کیلومتری شمال غرب روستای نویز

محوطه باستانی

محوطه باستانی خرماله کول روستای نویز طالقان

پیش از اسلام تا قرون 4 و 5 هجری قمری

حدود 500متری جنوب روستای نویز

تپه باستانی

تپه باستانی شاه کوه روستای نویز طالقان

معاصر

ضلع جنوبی مسجد روستای هشان

مقبره - بقعه تدفین

مقبره ملا عبدالغنی هشانی روستای هشان طالقان



:: موضوعات مرتبط: دانستنیهای طالقان , ,
:: برچسب‌ها: آثار باستاني طالقان ,
|
امتیاز مطلب : 7
|
تعداد امتیازدهندگان : 4
|
مجموع امتیاز : 4 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : یک شنبه 23 تير 1392
حمام میر

حمام میر

 حمام مير طالقان
با اتمام عمليات مرمت و احيا حمام قاجاري مير طالقان ، مهمترين نماد تاريخي _ فرهنگي اين روستاي ديرينه تغيير كاربري داده و تبديل به محلي براي اقامت مسئولان شوراي روستا شده است .
عمليات ساماندهي اين حمام تاريخي كه داراي تمام ويژگي ها و معيارهاي طراحي شده در حمام هاي دوره قاجار است از اوايل سال جاري با اعتباري در حدود 150 ميليارد ريال آغاز شده و اكنون پس از گذشت 8 ماه فعاليت مداوم و مستمر در شرايط سخت عبور و مرور و حمل مصالح به اين بنا ،پايان يافته است .
اين حمام به گفته معاون حفظ و احيا سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران نخستين بنايي است كه طي چند سال اخير ، با روندي مطلوب پيش رفته و در اجراي آن تاخيري ايجاد نشده است.
«قدير افروند» مهمترين دلايل پيشرفت مطلوب اين پروژه را واگذاري آن از بخش اماني به بخش پيماني دانست و افزود :«تجربه هاي گذشته ثابت كرده است پروژه هاي مرمتي كه پيش از اين اماني بودند به نتايج مطلوب نرسيده و برخي از اين پروژه ها پس از گذشت چندين سال هنوز به اتمام نرسيده است .به همين دليل با تغيير روند برنامه هاي سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري اين پروژه ها از وضعيت اماني به پيماني تغيير يافته كه حمام طالقان نخستين اثر به ثمر رسيده اين تغيير برنامه ها محسوب مي شود. »
با احياي دوباره اين حمام يکي از آخرين بناهاي باقي مانده در اين روستاي تاريخي حفظ مي شود .
افروند با تاكيد براهميت احياي اين بناي تاريخي براي مردم اين روستا ،گفت :« اين حمام كه يكي از نمادهاي ماندگار و هويت بخش اين روستاي تاريخي است اكنون با پايان يافتن عمليات ساماندهي آن تغيير كاربري يافته و تبديل به مكاني براي اقامت اعضاي شوراي روستا شده است .»
مرمت اين حمام براي مردم اين روستا بسيار مهم تلقي شده بطوريكه به گفته « كيانوش تقي پور » ذي حساب سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران كه از نزديك شاهد روند اجرايي اين پروژه بود مردم ازتمام مراحل مرمت و ساماندهي اين بنا عكس گرفته و فيلم برداري مي كردند تا براي دوستان و وابستگان خود در داخل و خارج از ايران بفرستند زيرا احيا اين اثر تاريخي را براي زنده نگهداشتن هويت تاريخي روستاي خود، بسيار مهم و حائز اهميت مي دانستند .»
وي افزود : « اگر مرمت و احياي آثار تاريخي روستاهاي طالقان ادامه پيدا كند اين شهرستان مي تواند به دليل دارا بودن جاذبه هاي طبيعي و تاريخي يكي از قطب هاي مهم گردشگري در استان تهران تبديل شود و تنها دراين صورت است كه حيات روستايي تداوم يافته و مهاجرت كاهش پيدا مي كند. »
حمام مير طالقان پيش از مرمت شرايط مناسبي نداشت و زير تلي از خاک و زباله مدفون شده بود .
«محمد بيرقي » كارشناس سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري استان تهران و مسئول اجراي اين پروژه در اين باره گفت : « حمام تاريخي مير طالقان پيش از مرمت ، زير تلي از خاك مدفون شده بود كه براي نجات بخشي آن حدود 20 كاميون خاك و زباله از اين بنا خارج شد .»
وي افزود : «اگرچه مراحل مرمت و احياي اين بناي تاريخي به دليل دشواري در حمل ونقل مصالح دچار مشكلات متعددي شد اما همكاري مردم در رفع مشکلات موجب شد اين حمام تاريخي طي مدت كوتاهي به بهترين شكل مرمت و ساماندهي شود.»



:: موضوعات مرتبط: عکس روستاهای نزدیک موچان , دانستنیهای طالقان , ,
:: برچسب‌ها: حمام میر ,
|
امتیاز مطلب : 16
|
تعداد امتیازدهندگان : 5
|
مجموع امتیاز : 5 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : یک شنبه 23 تير 1392
سرداران و امیران طالقان

 

 
 
 

امیر سرافراز ارتش اسلام شهید سرلشگر ولی اله فلاحی:

 

شهيد سرلشکر، ولي الله فلاحي، به سال 1310 خورشيدي، در  کولج شهرستان طالقان به دنيا آمد. چهارده ساله بود که براي ادامه تحصيل به تهران رفت. سه سال اول دوره متوسطه را در دبيرستان علامه گذراند و سه سال دوم را در دبيرستان نظام.
    در مهرماه سال 1330 به دانشکده افسري رفت. دوره کارشناسي علوم و فنون نظامي را سه ساله تمام کرد و با درجه ستوان دومي، خدمت خود را در نيروي زمين ارتش- در لشکر 92 زرهي اهواز- شروع کرد.
    به سال 1337 به تهران بازگشت و در سمت فرماندهي گروهان دانشجويان و بعدتر، فرماندهي گردان دانشجويان دانشگاه نظام وقت، انجام وظيفه کرد. سالهاي 39 تا 43 را در آمريکا، با طي دوره پرسنل نظامي و دوره عالي آجوداني گذراند. تجربيات او در آمريکا باعث شد که دوره مقدماتي آجوداني را به سال 1341 و دوره عالي را به سال 1343- در دانشگاه نظام وقت- تاسيس کند.
    به سال 1348 افسر عمليات منظم دايره عمليات ستاد نيروي زميني بود که به او ابلاغ مي شود دوره فرماندهي و ستاد (دافوس) را بگذراند. پس از اتمام دوره دافوس، مديريت دانشکده و فرماندهي و ستاد به وي واگذار شد و هشت سال در اين مقام ماند. به سال 1351 به عنوان افسر ايراني ناظر صلح سازمان ملل در آتش بس ويتنام، با درجه سرهنگ دومي- به همراه گروه ديگري از افسران ايراني- به آن کشور رفت و تا اواسط سال 1353 در آنجا ماند.
    پس از بازگشت از ويتنام، دو مرتبه در دانشکده فرماندهي و ستاد به تدريس ادامه داد تا آنکه به تاريخ 12 مهر 1357، به درجه سرتيپي ارتقا پيدا کرد و در سمت معاونت فرماندهي مرکز پياده شيراز مشغول کار شد.
    حضور فلاحي در شيراز همزمان بود با مبارزات انقلابي مردم عليه رژيم پهلوي. اصرار و پيگيريهاي او باعث شد دستور حکومت نظامي در شيراز لغو شود. با اين حکم نيروهاي ارتش از سطح شهر جمع شدند و مسئوليت بر عهده شهرباني گذارده شد. فرمانده وقت مرکز پياده شيراز، سرلشکر ده پناه، به تاريخ 22 بهمن 1357 دستوري صادر مي کند با اين مضمون “شهرباني از تيراندازي به سمت مردم پرهيز کند”، اما به رغم اين دستور و بدون توجه به پيگيريهاي شهيد فلاحي مبني بر جلوگيري از برقراري حکومت نظامي در شيراز، مشتي انقلابي نماي شتابزده، مي گويند فلاحي ضد انقلاب است و او و خانواده اش را به قتل تهديد مي کنند.
    با پيروزي انقلاب اسلامي، حکم بازنشستگي سرتيپ فلاحي صادر مي شود ولي با اصرار و حکم سپهبد شهيد قرني- اولين رئيس ستاد مشترک- و موافقت هاي شوراي عالي انقلاب اسلامي، به خدمت اعاده و با عنوان فرمانده نيروي زميني به خدمت خود در ارتش ادامه مي دهد.
    در اواخر سال 1357، چند روز پس از انتصاب تيمسار فلاحي به فرماندهي نيروي زميني، گروهک هاي تجزيه طلب، پادگان سنندج را محاصره مي کنند. افسر نگهبان بلافاصله با کميته انقلاب تماس مي گيرد و دستور مي گيرد که با همان دو گروهان مستقر در پادگان مقاومت کند. صبح روز 25 اسفند 1357، تيمسار فلاحي از حمله به پادگان سنندج باخبر مي شود و با مراجعه به لشکر يکم گارد سابق مستقر در لويزان درصدد جمع آوري نيرو قرار مي گيرد و در عرض يک روز سه گردان سازماندهي مي کند و آنها را به کرمانشاه و بعد سنندج مي فرستد.
    شش ماه بعد، در سحرگاه 24 مرداد 1358 شهر پاوه به محاصره گروهي نزديک به 5000 نفر مهاجم- که تعدادي از آنها چريک هاي مارکسيست فدايي خلق بودند- در مي آيد. تيمسار فلاحي به همراه شهيد دکتر مصطفي چمران و فرمانده سپاه پاسداران، با هلي کوپتر خود را به پاوه مي رسانند. دامنه تهاجم تا به سنندج کشيده شده است. از سنندج خبر مي رسد که يکي از گروهک هاي مسلح غيرقانوني مستقر در کردستان، با همکاري حزب دموکرات، زنان سنندج را به گروگان گرفته و با هجوم به پادگان، سربازان را خلع سلاح کرده است.
    امام (ره) در 28 مرداد 1358 ابلاغ مي کنند که اشرار سريعا و با تمام قوا سرکوب شوند. سرانجام به ساعت 6 بامداد روز 28 مرداد 1358 شهر پاوه دوباره به دست نيروهاي ارتشي و بسيجي آزاد مي شود و عناصر ضدانقلاب متواري مي گردند.
    فلاحي در نامه هايش سختي اوضاع در غائله کردستان و منطقه پاوه را چنين توصيف مي کند:
    مهاجمان وارد بخشي از شهر پاوه شده بودند. [آنها] پزشکان و حتي بيماران را سر بريده بودند.
    سر يک پاسدار را با موزاييک از گردنش جدا کرده بودند. شهر در آستانه سقوط بود.
    و در توصيفي موجز و دقيق مي نويسد:
    نيمه هاي شب آخرين پيام شهيد چمران را دريافت کردم. هنوز هم آن را با خود دارم. فقط نوشته بود: “تيمسار فلاحي! خداحافظ، خداحافظ، خداحافظ” و جاي ديگري اشاره مي کند:
    من و چمران روزه بوديم. از افطار که خبري نبود، سحر هم که چيزي نخورديم. سحر از داخل آفتابه توالت آب خوردم تا بتوانم روز بعد را روزه بگيرم. اين اوضاع شهر بود...
    فلاحي در کشاکش درگيري با گروهک هاي مسلح نيز از هجمه انقلابي نماها مصون نماند. اين اتهامات هنگامي به او نسبت داده شد که مشغول سازماندهي نيروي زميني، براي مقابله با نيروهاي مسلح کردستان بود. فلاحي در قسمتي از نامه اش به هادوي- دادستان وقت انقلاب- در پاسخ به اتهامات چنين نوشت:
    تاريخ انقلاب ايران و ملت حق شناس و کبير ايران، درباره سرتيپ ولي فلاحي بعد از اوقضاوت خواهد کرد و سرانجام قضاوت نهايي در رستاخيز الهي و با راي خدا اعلام خواهد شد...
    اين هجمه عليه فلاحي با نسبت دادن اتهاماتي چون ضدانقلابي، برانداز و... و بيان جملاتي چون “کارنامه سياه و مشکوک تيمسار فلاحي” ادامه پيدا کرد تا اينکه او قاطعانه در ارديبهشت 1359 پاسخي به مطبوعات ارسال کرد و با صلابت و پرشکوه نوشت:
    با اراده ملت و رهبر انقلاب خدمت را پذيرفته ام و در اين راه نه از مرگ هراسي دارم و نه از سرزنش هاي اهل زمان.
    سال 1359 فرا مي رسد. سپهبد قرني در اين سال ترور مي شود و به تاريخ 29 خرداد 1359 حکم جانشيني رياست ستاد مشترک ارتش جمهوري اسلامي ايران به سرلشکر فلاحي ابلاغ مي شود. ابوالحسن بني صدر- اولين رئيس جمهور جمهوري اسلامي ايران- از مقام فرماندهي کل قوا عزل مي شود و اختيارت او طي نامه اي از حضرت امام(ره)، به تاريخ 21/3/1360 به تيمسار فلاحي تفويض مي شود.
    31 شهريور 1359، نيروي زميني عراق وارد خاک ايران مي شود. با دستور سرلشکر فلاحي، لشکر 16 زرهي قزوين تجهيزات خود را سريعا به منطقه مي فرستد. فلاحي در اين زمان مرتبا از جبهه هاي شمال غرب تا جنوب غرب بازديد مي کند.
    او در کنار بازديدهاي مکرر از مناطق عملياتي، به طور مستقيم در نبرد سوسنگرد، عمليات تپه چشمه، عمليات نصر، الله اکبر، عمليات طراح در اهواز، عمليات تصرف نوسود و آزادسازي بستان و... شرکت مي کند.
    به تاريخ يکم مهر 1360، با حضور لشکر 77 خراسان و تيپ 37 زرهي شيراز و گردان هاي تانک لشکرهاي 16 زرهي قزوين و 92 زرهي اهواز، عمليات ثامن الائمه با نظارت مستقيم تيمسار فلاحي آغاز مي شود.
    عمليات به ساعت يک دقيقه بامداد روز پنجم مهرماه 1360 آغاز مي شود و به ساعت 20:6 بامداد روز ششم مهرماه، با پيام فرمانده تيپ دوم، جزيره آبادان پس از يک سال محاصره، آزاد مي شود.
    چند ساعت پس از آزادسازي جزيره آبادان، فلاحي با فرماندهان تيپ هاي يک و 2 و 3 لشکر 77 خراسان، فرمانده توپخانه لشکري، فرماندهان پشتيباني خدمات رزمي، روساي ارکان ستاد لشکر 77، فرمانده تيپ 37 زرهي شيراز، فرماندهان گردان هاي تانک لشکرهاي 16 و 92 و فرمانده لشکر 77، جلسه اي تشکيل مي دهد و اقدامات بعدي را به آنها توصيه مي کند.
    بعد از جلسه، به درخواست سرهنگ کهتري، از مناطق آزاد شده بازديد مي کند. مي گويند فلاحي از جاده اي به سمت آبادان مي رفت که هميشه آرزو مي کرد روزي از وجود عراقي ها پاکش کند.
    صبح روز بعد، يعني 7 مهرماه 1360، در قرارگاه عملياتي لشکر 77 در ماهشهر، رژه اسراي عراقي را سان مي بيند و همانجا لشکر 77 خراسان را به نام امام هشتم، لشکر 77 پيروز ثامن الائمه مي خواند.
    بعد از مراسم رژه، فلاحي به همراه سرهنگ نامجو (وزير دفاع وقت)، سرهنگ فکوري و تيمسار ظهيرنژاد به قرارگاه لشکر 92 مستقر در اهواز مي روند. نهار مي خورند و آماده مي شوند براي رفتن به فرودگاه و از آنجا، عزيمت به تهران. تيمسار ظهيرنژاد از مسافرت با هواپيما امتناع مي کند و بقيه- يعني نامجو، فلاحي، فکوري و کلاهدوز- به فرودگاه مي روند. شهيد جهان آرا را در فرودگاه مي بينند. هواپيماي اختصاصي آنها آمادگي پرواز ندارد. خلبان هواپيما مي گويد: “نشان دهنده هواپيما از کار افتاده.” سرهنگ خلبان شهيد فکوري نيز گفته خلبان را تاييد مي کند. خلبان به فلاحي پيشنهاد مي دهد که صبح زود حرکت کنند تا اول وقت در تهران باشند.
    از هواپيما که خارج مي شوند، روي پلکان، فلاحي چشمش به يک فروند هواپيماي130 -c مي افتد. هواپيماي مذکور براي انتقال پيکر شهدا و مجروحين به تهران در نظر گرفته شده. تيمسار پيشنهاد پرواز با آن هواپيما را مي دهد. مي گويد: همين خوب است. شهدا را هم مشايعت مي کنيم.
    هواپيما با نيم ساعت تاخير حرکت خواهد کرد. فلاحي به همراهش ستوانيار هوشنگ بابايي مي گويد: برو آن ماشين بليزر را از آن سرباز بگير و شخصا ببر به مقر فرماندهي و تحويل بده. هنوز نيم ساعت وقت هست. برو و برگرد.
    حاجي بابايي به دستور فرمانده، خارج مي شود. به در خروجي فرودگاه که مي رسد زني و پيرمردي را مي بيند که مجروحي بر دست دارند و التماس به مامورين فرودگاه مي کنند که اجازه بدهند با هواپيما بروند تهران، ولي مامورين مانع شده اند. حاجي بابايي بر مي گردد پيش فلاحي و ماجرا را براي او تعريف مي کند. فلاحي دستور مي دهد آنها را به داخل راه بدهند. حاجي بابايي دستور را ابلاغ مي کند و ماشين را مي راند به سمت مقر فرماندهي.
    ميانه هاي راه چرخ ماشين پنچر مي شود و حاجي بابايي که معطل گرفتن پنچري چرخ شده، با تاخير به فرودگاه بر مي گردد. وقتي مي رسد، هواپيما را مي بيند که در غروب ساعت هفت عصر، در آسمان اهواز اوج گرفته و چون قطره جيوه اي در سرخي آسمان حل مي شود.
    هواپيما تا 80 مايلي تهران به آسودگي پرواز مي کند. خلبان با برج مهرآباد تماس مي گيرد و اجازه کم کردن ارتفاع پرواز را مي خواهد. موافقت مي شود. 15 مايلي تهران. خلبان دوباره مي خواهد ارتفاع را کمتر کند. باز موافقت مي شود. ارتفاع تا 8500 پايي زمين پايين مي آيد. به محض کم شدن ارتفاع هر چهار موتور هواپيما از کار مي افتد.
زحمت كش بود . صمیمانه دلش می‌خواست خدمت كند . علاقمند به حفظ جمهوری اسلامی ایران بود و تا آنجائیكه در توان داشت سعی می‌كرد كه هماهنگی لازم را در بین نیروهای مسلح جمهوری اسلامی ایران و سایر نیروها مانند سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و دیگر نیروهای مردمی بوجود بیاورد.

نامه شهید سرلشگر فلاحی به فرزندش،

... فرزندم, مكرم‌ ترين شما, پاك‌ترين شماست. خواجة كائنات محمد امين مي‌فرمايد: « عزيزترين شما نزد خدا, سودمندترين شما هستند. » و من مي‌گويم   بر اساس اصول موصوف چنان زندگي كن كه هرگز از گذشته پشيمان نباشي. همه موجودات آفريدة پروردگارند, مبادا آنها را پست بداني. فرزندم, دين      يك ضرورت اجتماعي است و من پس از ۹ سال كاووش در اديان, اسلام را برگزيدم. مردم را به زبان و كردارت ميازار. اعضاي مادي انسان فقط خلق شده‌اند تا انديشه انساني متجلي گردد و كالبد انسان جلوه‌گاه انديشه انسان است. مي‌خواهم جز به پيشگاه خداوند در برابر كسي سر تعظيم فرود نياوري و هرگز كاري را نيمه رها مكني و كاري را كه قادر به انجامش نيستي در موردش صحبت نكن. سرانجام چنان زندگي كن كه در مرحله ارتحال قهرمانانه و مشتاقانه به آفريدگار كائنات ملحق گردي.

فرازی از وصيت‌ نامه شهید بزرگوار امیرارتش اسلام سرلشگر فلاحی،

بسم الله الرحمن الرحيم به نام خدا, به نام ايران, به نام اسلام ... به نام رهبر انقلاب حضرت آيت الله امام روح الله خميني. وصيت من اجراي فرمان خدا, كتاب خدا و قانون مدني جمهوري اسلامي ايران است. زندگينامه و كارنامه من, قضاوت ملت ايران به ويژه ارتش ايران است. هيچ آرزوي دوري در اين جهان هستي به جز كمال انقلاب و كمال جهاد اكبر ندارم. همسر و فرزندان و پدر و مادر و برادران و خواهرم و برادرزادگان و ... را به خداوند و به ملت ايران مي‌سپارم. از همه مي‌خواهم مرا ببخشند و من نيز همه را مي‌بخشم.


<::::: ادامه مطلب :::::>
:: موضوعات مرتبط: داستنی ها , دانستنیهای طالقان , ,
:: برچسب‌ها: سرداران و امیران طالقان , امیر سرلشگر شهید ولی الله فلاحی ,
|
امتیاز مطلب : 8
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : یک شنبه 8 تير 1392
زندگی_آیت_الله_طالقانی

 

سید محمود طالقانی در پانزده اسفند 1289 در طالقان قزوین، در روستای گیلیرد زاده شد. پدر وی آیت الله سید ابوالحسن طالقانی، از دانش آموختگان حوزه علمیه نجف و از شاگردان مجدد شیرازی و علامه سید اسماعیل صدر بود. از وی چهار کتاب، به نام های السیاسه الحسینیه، کیمیای هستی، محاکمه حجاب و مقاله اثنی عشریه بر جای مانده است. وی به همراه عباسقلی بازرگان، پدر مهندس بازرگان، مجلسی برای تبلیغ اسلام و احتجاج با مخالفان سامان داد که در آن، شمار کثیری از مسیحیان، یهودیان و پیروان دیگر آیین ها شرکت می کردند و با حضور مردم به مناظره می پرداختند؛ به گونه ای که عده ای نیز مسلمان شدند؛ اما با اقداماتی که از سوی دولت انجام گرفت، محافل تبلیغی آنان تعطیل و پنهانی شد.

طالقانی برای تحصیل علوم دینی به حوزه علمیه قم و پس از آن نجف رفت. از اساتید وی می توان آیات اسلام شیخ عبدالکریم حائری، سید محمد حجت کوه کمری، سید محمد تقی خوانساری، سید ابوالحسن اصفهانی، آقا ضیاء عراقی و شیخ محمد حسین غروی کمپانی را نام برد. وی از جانب آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی در نجف و آیت الله شیخ عبدالکریم حائری در قم، اجازه اجتهاد یافت.

کارنامه زندگی طالقانی به تمامی مبارزه، زندان و تبعید است. گویی شخصیت وی با سکوت و سکون نا آشنا بوده است. نویسنده کتاب، وی را نخستین زندانی سیاسی می داند که در زمان رضا شاه، به جرم دفاع از زن محجبه ای که مأموران رضا شاه به وی توهین کرده، قصد برداشتن چادر وی را داشتند، دستگیر و زندانی شد. آنان عدم جواز حمل عمامه از جانب وی را بهانه دستگیری او قرار داده بودند.

طالقانی به جهت مخالفت با انقلاب سفید شاه، در بهمن 1341 دستگیر و زندانی شد. او در ایام محرم تظاهرات های سیاسی - مذهبی را هدایت و سخنرانی های پرشوری ایراد می کرد؛ به گونه ای که توسط رژیم دستگیر و زندانی شد. دستگیری وی عکس العمل بسیاری علما را به دنبال داشت از جمله امام خمینی در مورد دستگیری ایشان و برخی دیگر از اعضای نهضت آزادی در اطلاعیه ای نوشت: اینجانب و اشخاص با وجدان و با دیانت متأسفیم از مظلومیت این اشخاص که به جرم دفاع از اسلام و قانون اساسی، محکوم به حبس های طویل المدت شده و باید با حال پیری و نقاهت در زندان، برای اطفای شهوات دیگران به سر برند.

طالقانی علاوه بر زندان، مجازات هایی همچون تبعید را نیز تحمل کرده بود. وی مدت شش ماه در زابل و یک سال در بافت تبعید بود.

فعالیت های طالقانی گسترده و متنوع است. وی از تمامی فرصت هایی که گمان می برد، به افزایش آگاهی جوانان و بهبود بینش و نگاه آنان نسبت به اسلام کمک می کند، بهره می برد.

در سال 1320 که رضا خان تبعید شد و فضای سیاسی آزادی خوبی یافت، طالقانی با همکاری یکی از فرهنگیان، کانون اسلام را بنیان نهاد که از جمله اعضای اصلی آن مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، حجت الاسلام عبدالحسین ابن الدین و علی اردلان بودند. در این کانون، مباحث دینی و علمی مطرح می شد. طالقانی تفسیر قرآن می گفت و بازرگان بحث علمی مطهرات در اسلام را مطرح می کرد. مجله دانش آموز نیز از سوی کانون منتشر می شد و افزون بر آن، کلاس های درس و انجمن های خیریه، برای کمک به فقرا در زمان جنگ نیز دایر شده بود.

طالقانی افزون بر جلسات کانون اسلام، در انجمن اسلامی دانشجویان نیز شرکت داشت. انگیزه اصلی وی از شرکت در این انجمن، برداشتن دیوار جدایی میان دانشجویان و طلاب علوم دینی بود. وی بیشترین ارتباط را با جوانان برقرار می کرد و بر این عقیده بود که باید قرآن را وارد زندگی و جامعه کرد. این انجمن، همچنین برای مقابله با تبلیغ زیاد توده ای ها و بهایی ها در میان دانشجویان تشکیل گردید و اهداف آن عبارت بود از: اصلاح جامعه بر طبق دستورات اسلام، کوشش در ایجاد دوستی و اتحاد بین افراد مسلمان، مخصوصاً جوانان روشنفکر، انتشار حقایق اسلام به وسیله ایجاد موءسسات تبلیغاتی و نشر مطبوعات و مبارزه با خرافات. این انجمن از وعاظ و اساتید و نویسندگان دعوت به همکاری می کرد و طالقانی از جمله این افراد بود.

از مراکز دیگری که طالقانی با جوانان و دانشجویان ارتباط برقرار می ساخت، مدرسه سپهسالار (شهید مطهری کنونی) بود که محل برخورد دو دسته دانشجویان رشته های علوم قدیم و جدید در تهران بود. طالقانی روی یکی از سکوهای نزدیک کتابخانه مدرسه و دانشکده معقول و منقول که محل تراکم رفت و آمد دانشجویان و اهل علم بود می نشست و جوانان دور او جمع شده، از او سوال می کردند و او با تکیه بر آیات قرآن، مناسب با مسائل روز، به آنها پاسخ می گفت.

تحولی که طالقانی در مساجد ایجاد کرد، مثال زدنی است. وی درب مساجد را به روی جوانان تحصیل کرده و دانشجو باز کرد. مسجد هدایت که طالقانی در آن فعالیت می کرد، پایگاه جوانان و دانشجویان و نخستین مرکز هدایت جوانان و روشنفکران به حساب می آمد. طالقانی علت پایه گذاری مسجد را روشنگری جوانان با قرآن، اسلام اصیل و آشنا کردن جوانان با سرچشمه، منبع و اصل دین (قرآن و سنت پیامبر و ائمه هدی) می داند. وی سخنرانان غیر روحانی را به مسجد کشاند و خود پای سخنرانی آنان می نشست.

دانشسرای تعلیمات دینی، با هدف تربیت معلم تعلیمات دینی برای مدارس که به اهتمام دکتر سحابی تاسیس شد، انجمن اسلامی معلمان، انجمن ماهانه دینی(1341 - 1339) که مورد توجه فراوان واقع شده بود، از دیگر مراکزی بود که طالقانی در آنها فعالیت می کرد.

مطهری معتقد است: «پایه گذار آشنایی نسل جوان با اسلام، نه من هستم و نه شریعتی، بلکه طالقانی و بازرگان هستند که این راه را باز کردند و ما بعدها به دنبال آنها حرکت کردیم».(ص67)

آیت الله طالقانی، افزون بر حساسیت نسبت به امور معنوی جامعه، به ویژه جوانان، به وقایع سیاسی و اجتماعی ایران و جهان اسلام نیز اهمیت می داد؛ برای مثال، واکنش طالقانی در برابر قضیه آذربایجان به گونه ای بود که به آنجا رفت و نمایندگان ملت و قوای ارتش را برای مقابله با دموکرات ها تشویق می کرد. گزارش مشاهدات سفر او در مجله آئین اسلام، با عنوان «مشاهدات من در آذربایجان» به چاپ رسیده است. این سفر اهتمام طالقانی برای آگاهی بخشی به جوانان و دانشجویان مسلمان را بیشتر کرد.

طالقانی علاوه بر فعالیت های داخلی، در قبال مسائل خارجی ایران نیز واکنش نشان می داد. وی عضو هیئت مدیره جمعیت اتحادیه مسلمین ایران بود که در مسائل سیاسی و اجتماعی کشورهای اسلامی اعلام نظر می کرد؛ برای مثال از استقلال و آزادی کشمیر، الجزایر و فلسطین حمایت کرد. وی در سال 1331 به نمایندگی از ایران در کنگره ملت های مسلمان در کراچی شرکت کرد و در سال 1338و 1340 همراه هیئتی دیگر، در کنگره عمومی اسلامی در بیت المقدس حضور یافت و با در دست داشتن ریاست جلسه ششم، از ضرورت اتحاد کشورهای اسلامی و خطر استعمار و صهیونیسم سخن گفت. وی بارها در برابر حوادث فسلطین، الجزایر و مصر موضع گرفت.

با تأسیس نهضت آزادی ایران، طالقانی نیز با دعوت موءسسان حزب به آنان پیوست. از نظر او ضرورت تأسیس چنین احزابی این بود که با رواج هر چه بیشتر افکار و ایدئولوژی های اجتماعی، عناوین نژادی و سنن عاطفی و ملی ضعیف تر می شود و جوامع به تشکل های مبتنی بر عقیده و نظر احتیاج بیشتری می یابند. او تا سال 1357 عضو این نهضت بود.

طالقانی حتی در زندان نیز بیکار نبود و برای زندانیان تفسیر قرآن می گفت. او بخش هایی از کتاب «پرتوی از قرآن» را در زندان نوشت. نماز جماعت اقامه می کرد و نماز عید فطر را باشکوه، همراه سخنرانی برپا داشت. در ایام محرم نیز جلسات سخنرانی و سینه زنی برپا می کرد. وی همچنین با وجود حضور برخی اعضای حزب توده در زندان، تریبون آزاد گذاشته بود تا افراد حرف های خود را به طور مستدل بزنند.

طالقانی پس از وقوع انقلاب اسلامی ایران نیز اقداماتی داشت که از جمله آنها می توان به موارد زیر اشاره کرد: برپا کننده راهپیمایی تاسوعا و عاشورا، رئیس شورای انقلاب، بنیادگذار نماز جمعه در ایران، نخستین امام جمعه تهران، مبتکر مجلس خبرگان قانون اساسی، نماینده اول مردم تهران در مجلس خبرگان و طراح شوراهای مردمی.

آیت الله طالقانی سه مسئولیت رسمی به عهده گرفت: عضویت در شورای انقلاب، امامت جمعه تهران و عضویت در مجلس بررسی نهایی قانون اساسی جمهوری اسلامی. پس از گذشت شش ماه از انقلاب، وی به امام خمینی پیشنهاد کرد که نماز جمعه در ایران برگزار شود. او مکان نماز جمعه را دانشگاه تهران انتخاب کرد، تا از این رهگذر، نمازگزاران را به دانشگاه بکشاند و دانشگاهیان را به صف نماز بیاورد.

سرانجام طالقانی در بامداد نوزده شهریور 1358 دار فانی را وداع گفت. امام خمینی در پیامی که به مناسبت درگذشت وی فرستاد، چنین گفت: «... او برای اسلام به منزله حضرت ابوذر بود. زبان گویای او، چون شمشیر مالک اشتر برنده بود و کوبنده، مرگ او زودرس بود و عمر او با برکت....».



:: موضوعات مرتبط: داستنی ها , دانستنیهای طالقان , ,
:: برچسب‌ها: زندگی_آیت_الله_طالقانی , طالقانی ,
|
امتیاز مطلب : 6
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : دو شنبه 3 تير 1392
تاریخ تحلیلی طالقان

بسیاری از مورخان محلی طالقان مانند مرحوم میر ابوالقاسمی و برنگی تلاش کرده اند تا با استناد به کتاب ها و اسناد تاریخی تاریخچه ای را که شایسته طالقان باشد برایش بنگارند. طالقان شاید از آن جهت اهمیت بسیاری یافته است که بر اساس پیشگویی های مذهبی  خاستگاه گنج های طالقان (۲۴ نفر از ۳۱۳ نفر یاران امام زمان (ع)) و مخصوصا شعیب ابن صالح فرمانده سپاه آن حضرت  است که برای تعیین آینده بشراهمیت ویژه ای دارد. اما آنها با یک  مشکل اساسی در این  زمینه برخورد کرده بودند و آن نبودن یکپارچگی تاریخی مابین گزارش های موجود بود که وقایع نگاری را برای طالقان بسیار مشکل می نمود. مرحوم حبیب اله برنگی علت این امر را در دو چیز می دانست. نخست اینکه طالقان بخشی کوچکی از خاک پهناور ایران زمین بوده و تاریخ نگاران با توجه به وسعت کم خاک اهمیت کمی برای آن قائل بودند و ترجیح می دادند که راجع به نقاط مهمتر و تاریخ سازتری از مملکت وقایع نگاری کنند. دوم اینکه طالقان به دلیل کوهستانی و سردسیر بودن و همچنین کمبود خاک مناسب برای کشاورزی  از نظر اقتصادی بسیار ضعیف بوده و مالیات قابل توجهی برای دولت ها فراهم نمی کرد تا نقش قابل توجهی در فعالیت های سیاسی بازی نماید. طبیعتا تاریخ نگاری آن نیز به طبع مورد توجه قرار نمی گرفته است. در این نوشتار می خواهیم از منظر دیگری به تاریخ طالقان بنگریم و علت دیگری را برای این عدم توجه به طالقان بیان کنیم که توسط مورخان پیشین به دلیل فقدان اسناد تاریخی مغفول مانده است.حقیقت این است که طالقان در میان دو گسل طالقان و الموت قرار گرفته است. این دو گسل به ترتیب باعث دو زلزله ویرانگر در طالقان شده است که تاریخ طالقان را به شدت تحت تاثیر قرارداده است و بدون آگاهی از آن ها تحلیل تاریخ طالقان امکان پذیر نمی باشد.

زلزله اول

گسل طالقان حدود ۱۰۰۰ سال پیش یعنی درست در روز پنج شنبه ۴ اسفند ۳۳۶ شمسی (۲۶ ذیقعده ۳۴۶ قمری برابر با ۲۳ فوریه ۹۵۸ میلادی) بزرگترین زلزله تاریخ ایران با بزرگی تخمین زده شده  ۷/۷ ریشتر را باعث شده است که به گواه تاریخ در طالقان فقط ۵ تا ۳۰ نفر زنده ماندند و تمدن پیشین طالقان بطور کلی نابود شد. شاید تنها نام محل های مهم مانند رودها و غیره تنها بازمانده پس از زلزله بوده است. آثار روستاهای مخروبه زیادی در طالقان وجود دارد که احتمالا بازمانده این زلزله ویرانگر می باشند مانند روستای اندس کرود که در اثر این زلزله نابود شده و آثار بدست آمده در آن مانند سکه های یافته شده به این دوره تعلق دارد. علت این تلفات بالا سرمای زمستان و وقوع آن در ساعات تاریکی شب بوده که تقریبا همه مردم را زیر سقف ها گرفتار نموده  است. سایت زلزله شناسی با توجه به اسناد تاریخی این زلزله را اینگونه توصیف می نماید:

زمین لرزه ی سال ۳۴۶ هجری قمری، زمین لرزه ای ویرانگر و سهمگین بوده که از سرچشمه های جاجرود تا طالقان رود در شمال باختری کرج همراه با قسمت بزرگی از شهر ری، ۱۵۰ شهر و روستای شمیران، لشگرک، واریان و طالقان را ویران کرده و هزاران نفر کشته بر جای گذاشته است. سنگ ریزش و کوه لغزش حاصل از این زمین لرزه در کوه های شمال تهران رودخانه ها را مسدود کرده و در گستره شمال تهران زمین شکاف برداشته است. بعد از این زمین لرزه در طالقان تنها ۳۰ نفر توانستند جان سالم به در برند. به احتمال قوی این زمین لرزه ویرانگر و بزرگ با گسله شدگی روی زمین درازی همراه بوده است. این زمین لرزه تا فاصله ی ۴۰۰ کیلومتری به خوبی احساس شده و پسلرزه های آن روزها ادامه داشته است.


<::::: ادامه مطلب :::::>
:: موضوعات مرتبط: دانستنیهای طالقان , ,
:: برچسب‌ها: تاریخ تحلیلی طالقان , تاريخچه طالقانتاريخ و سوابق طالقان ,
|
امتیاز مطلب : 5
|
تعداد امتیازدهندگان : 2
|
مجموع امتیاز : 2 |
نویسنده : حسین مطلبی
تاریخ : دو شنبه 3 تير 1392